برای اظهار نظر پیرامون آیین وهابیت و سلفی ابتدا فرض میکنیم تمام کتابهای عقیدتی شیعه و دیگر مذاهب غیر قابل استناد بوده و تمام توجه را معطوف به کتابهای حدیثی فرقه وهابیت و سلفی خواهیم کرد
ابتدا اظهار میکنیم که اقای اسماعیل بخاری شخص کم دانشی نبوده که بخواهیم ایشان را رد کنیم و بگوییم از نظر علمی صلاحیت نداشته است. اما نکات بسیاری پیرامون کتابهای ایشان وجود دارد که جای تعجب و تأمل دارد
پی نوشت:
(۱): احمد حنبل صاحب کتاب مسند و تفسیر قرآن است و محمد بن عبدالله حاکن نیشابوری نیز پیشوای علم حدیث، قاضی، کورخ، و از یاران صحاح سته است گه غالباً وی را امام المحدثین میگویند. از آثار او میتوان به مستدرک علی الصحیحین و فضایل فاطمه الزهرا اشاره کرد.)
(2): درباره نسب ابوهریره و لقب او مراجعه کنید به الاصابه فی تمییزالصحابه، ج 7، ص 426 ، از کتابهای مورد اعتماد عامّه
(۳): پینوشت:صحیح ترمذی جلد دوم ص 214 این حدیث را آورده و بزرگانی همچون ابو جعفر محمدبن جریر طبری و ابن حجر عسقلانی و … از علمای مورد تکریم وهابیت و سلفیگری صحت این حدیث را تأیید کردند.
(4): صحیح بخاری، ج 5 ، ص2071
(5): مخالفت و عدم مقبولیت ابوهریره در این کتابها عامّه آمده: تاریخ ابن کثیر، ج 8 ص 109-البدایه والنهایه، ج 8، ص 108- تاریخ مدینه دمشق ج 67، ص 353-سیرأعلام النبلا ج2 ص 604 – الإصابه فی تمییز الصحابه ج ۷ ص ۴۴۰ – المعرفه و التاریخ ج ۱ ص ۲۶۲- المستدرک علی الصحیحین ج۳ ص ۵۸۲-ش۶۱۶۰ – شرح نهجالبلاغه ابن آبی الحدید ج 4 ص 68
(6): در صحیح بخاری از امام حسن (علیهالسلام) تا امامان بعد هچ حدیثی وجود ندارد-حتی یک حدیث کوتاه
(7): کتاب اول کافی:نوشته ثقه الاسلام شیخ المحدثین، ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی; کتاب کافی یک دوره حدیث شیعه است; از اصول عقاید گرفته تا اخلاقیات و فروع و در حدود 16000 حدیث در این کتاب جمع آوری شده ات.این کتاب معتبر ترین کتاب احادیث شیعه است. کتاب دوم: من لا یحضر الفقیه تألیف رئیس المحدثین ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق که مشتمل بر 5920 حدیث- کتاب سوم تهذیب الاحکام، تألیف شیخ الطائفه ابوجعفر محمدبن الحسن طوسی معروف یه شیخ طویسی ، به تعداد 13590 حدیث در فروع .-- کتاب چهارم:استبصار باز هم از شیخ طوسی مشتمل بر 5511 حدیث
(8): شرح نهجالبلاغه ابن آبی الحدید ،ج 18، ص 39
(9): احمدبن علی بن ثابت معروف به خطیب بغدادی مورخ و حدیث شناس عرب و نویسنده کتاب معروف و مشهور تاریهخ بغداد
(10): تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج 13 ، ص 417، ج15، ص 551، ج15 ، ص 549، ج 15، ص 548، ج 13 ، ص 439،.این کتاب از کتابهای مورد وثوق مکتب مخالفان است.
(11): السواد الاعظم سمرقندی
(12): صحیح بخاری، ج 9 ، ص790 . کتاب توحید
(13): صحیح ملم ج 3، ص ۵۴
(14): صحیح بخاری، ج 2 ،کتاب الحج
(15): وسائل الشیعه، ج۳، باب 1 من ابواب «ما یسجد علیه»، حدیث اول ص 591 امام صادق
(16): مسند احمد، ج3 ص 327; حدیث جابر سنن بیهقی ج1 ص 439; کنزالاعمال ج7 ص 465، حدیث شماره 19810; سنن بیهقی ج2 ص 105; مسند احمد ج6 ص179 ص 309 ص 331 ص 377 و جلد 2 صفحه 192 و 198
(17): سنن نسائی ج 4 ص22--صحیح بخاری، ج 1 ، ص223
(18): السیره النبویه ج 4 ، ص ۳۰۵
(19): المنصف ابن أبی شیبه ج ۳ ص ۱۷۵
(20): تاریخ طبری ج 3 ص 1141
(21): صحیح بخاری، کتاب الصلات صحیح مسلم ج 2
(22): صحیح بخاری کتاب الغسل
(23): صحیح بخاری، ج 1، باب ابول عند صاحبه - صحیح مسلم ، باب المسح علی الخفین
(24): صحیح بخاری، ج 1، باب اصحاب فی الحراب فی المسجد- صحیح مسلم ،ج ۳
(25): صحیح بخاری ، ج5، کتاب فضایل اصحاب النجا; صحیح مسلم ج۷ باب فضایل انصار
(26): این ماجرا را علامه امنی در کتاب الغدیر آورده که در این کتابهای عامه سندش موجود است.النهایه ابن اثیر عبد الرزاق ج 10 ص 410-کنز العمال ج5 ص 462-تاریخ مدینه دمشق ج17 ص 42-جواهر المطالبج1 ص 199-جامع الاحادیث ج 26 ص 29 – جامع معمر بن الراشد ج 1 ص 144-لسان العرب ج 13 ص 309
(27): طبری، تاریخ نویس معروف عامه، در کتاب تاریخ طبری، ج 4 ص 188 مینویسد:معاویه وقتی که در سال 41 ه.ق مغیربن شعبه را والی کوفه قرارداد، به وی دستور داد و گفت یک مطلب را فراموش نکن و بر آن پافشاری کن و آن فحش وناسزاگویی به علی ع است.و در مقابل از عثمان به عظمت یاد کن و همیشه برای وی طلب آمرزش نما و از یاران علی ع بد گویی کن و آنان را تبعید نما و به خنانشان گوش نکن.
(28): ماجرای ناسزای عثمان بن عفان به عایشه در الجامع معمربن راشد، ج 11 ص 355-مصنف عبدالرزاق ج 11 ص 356 و دیگر کتابها سلفی ها آمده است
(29): ماجرای ناسزای عثمان بن عفان به عایشه در الجامع معمربن راشد، ج 11 ص 355-مصنف عبدالرزاق ج 11 ص 356 و دیگر کتابها سلفی ها آمده است
(30): طبق نقل جمهور علمای عامّه طلحه شدیدترین صحابه نسبت به عثمان بن عفان بوده است.-تاریخ المدینه، ج4 ص 1169 -قدس المعارف ص228-انساب الاشراف ج5 ص80.
(31): از نظر سلفی ها و وهابیون صحابه معنای بسیار گسترده و وسیعی دارد که البته دلیل و سیاست خاصی پشت سر این نوع دیدگاه و جود دارد. از نظر آنان صحابه کسی است که پیامبر را در زمان بلوغ و یا بعد از آن دیده باشد. برخی حتی فراتر رفته و مثلا محمدبن ابی بکر را که در زمان شهادت رسول اللّه ص سه ماه بوده نیز از صحابه میدانند. بنظر محققان عامه کسی که پیامبر را در زان حیاتش ملاقات کرده و در زمان حیات او به اسلام گرویده باشد و همچنین مسلمان از دنیا رفته باشد از صحابه است. بنابر این همان کسانی که مصاحبت آنها با پیامبر طولانی بوده و هم آن کسانی که مصاحبت آنان کوتا بوده چه از رسول اللّه حدیثی روایت کرده بااشند و چه حدیثی روایت نکرده اند باشند جزء صحابه اند.اشخاصی هم که با رسول اللّه ص در حنگ همراهی داشته اند یا آنها که در هیچ جنگی رسول اللّه ص را همراهی نکرده اند هر دو گروه صحابه اند.چه کسانی که رسول اللّه ص را دیده ایند و چه انان که هیچ مجالستی با رسول اللّه ص نداشته اند صحابه اند.
(32): درباره شرابخواری ولی بن عقبه در صحیح بخاری – کتاب فضایل اصحاب النبی باب مناقب عثمان بن عفان، 5 ، 75، طبع دارالقلم ، بیروت آمده است.